Happy Birthday PISHOOR KAPOO 🎊💚

خب من بالاخره بر گشادیتم غلبه نموده و می خواهم پست تولد بعد حدود ۶ ماه بگذارم 

چرا؟ چون نمی شد از این تولد گذشت

  • Comets* [ ۵ ]
    • (•𝑨!𝒂•)~ 𝐼𝑡𝑠
    • جمعه ۱۱ شهریور ۰۱

    -Yehoei Right Now -60

    عشق چیست؟ من عشق را در خیابان ها و در یک مرد جوان فقیر که عاشق بود دیدم. کلاهش کهنه بود، کتش مندرس بود، آب از کفش هایش عبور می کرد و ستاره ها از روحش.

    ویکتور هوگو

    جاذبه و گرانش مسئول عاشق شدن مردم نیست.

    آلبرت انیشیتین

    منم یه چنتا آهنگ دارم که یه زمانی صبح و شب مو باهاشون سر می کردم

    هنوز چیزی از قشنگی شون کم نشده، ولی الان برام طوری شدن که هر موقع گوش شون میدم، طوریم انگار همه وجودم یخ میزنه. گُر می گیره.

    یه جور سرمای داغ...❄️

    نتونستم تحمل شون کنم، پاک شون کردم

    حس عجیب و دردناکیه که نمیدونی دلت برای چی یا کی تنگ شده

    اما حقیقت اینه، اگه اون "کی" بهت برگرده و تو قبولش کنی، تو حالا دلتنگ او هستی

    اما اگه قبولش نکنی، تو در واقع دلت برای "چی" یا به طور واضح تر،خاطراتت تنگ شده...

    فکر کنم من از نوع دومم. + دل پیچه و تکون دادن پاها

    mad strange Someone

    حرفی برای گفتن ندارم. دارم؟ نمی دانم

    جز اینکه بالاخره حس خوب گوشی داشتن نصیبم شده. الان تقریبا چیز عجیبی شده که کسی تا سن من گوشی نداشته. ولی پدر و مادر من تصمیم گرفتن برای ما تا کنکور گوشی نخرن. رسمی که تو کل فامیل ما بود و الان همه به جز خانواده ما کنارش گذاشتن. و من به تصمیم شون احترام میذارم و حالا که به این سن رسیدم، منطقش رو درک میکنم. خودم هم تصمیم دارم اگه زمانی بچه داشتم، براش تا این سن گوشی نخرم

    تا لحظه آخر می خواستم سفید بخرم. ولی همون لحظه آخر، بابام زنگ زد گفت سفید میخوای؟ فکر کردم. گفتم یه لحظه صبر کن. رفتم عکسای بنفشو دیدم. تو عکس که کم رنگ بود. امیدوار بودم که واقعا کم رنگ باشه. سریع گفتم بنفش. گفت مطمئنی؟ گفتم اره. و قطع کردم. نمی خواستم از تصمیمم پشیمون شم

    و کم رنگ بود💃🏻

    سفید و مشکی به نظرم رنگای خیلی خنثی این برا گوشی و ب تنهایی بهت حس خوب بودن نمیدن. حداقل برا من اینطوره. ولی رنگای فانتزی سامسونگ مخصوصا، واقعا قشنگن. قبل سفید حتی فکرم سمت سبز بود. ولی سبز رنگیه که در کل من دوست ندارم و ممکن بود زده هم بشم. و این رنگ بنفش واقعا رنگ لحظه آخریه

    اینم عکس شمع و گیاهم که قول داده بودم +گوشی م که چپونده شده اون وسط

    گیاهم گلدون نداره. دورش به طناب پیچیده شده که خاک شو نگه می داره. خیلی خیلی خیلی بچه مو دوسش دارم

    (اون آبرنگه و اون ماشینه که تو کتابخونه س، هر دو مال بچگی مه)

    دیروز صبح ساعت ده پاشدم. حموم رفتم. ناشتا رفتم سیم کارت بگیرم. با تاکسی رفتم. اولین بار بود تنها تاکسی سوار می شدم. باحال بود. بعد دوباره با تاکسی رفتم کلاس. اونجا فقط سه بار شربت و شیرینی خوردم از گشنگی😂 بعد رفتم باشگاه. بعد پیاده اومدم خونه.

    سیم کارتو که انداختم، واتساپم ریختم. برای برخورد اول با سهی و زهرا و پیشورکپو، نمی شد اسکل شون نکنم😂برا همه شون نوشتم

    "سلام

    ببخشید وقت تون رو می گیرم

    شما خانم ... هستید؟

    راستش من تعریف شما رو از یک آشنایی خیلی شنیدم. خانم محجوب و موقری هستید

    برای امر خیر مزاحم شدم"

    از طرف دوتاشون بلاک شدم😂 سهی که یه سلام علیک کرد فقط. اسکل فیلمم براش فرستادم ولی پاکش کرد. وگرنه می فهمید منم. پیشور کپوعم یه طومار تاثیرگذار نوشت که این راهش نیست و مزاحم نشید و ...😂 تنها کسی که فهمید زهرا بود. یهو گفت "منم که خر. مبارکههه" ولی نباید کم می آوردم. عاح

    خلاصه که الان آلایی هستم که بعد هجده سال گوشی خودشو داره. جدا براش ذوق داشتم.

    از چهار روز پیش نشستم هر آهنگی که به ذهنم اومدو دانلود کردم (همه شون تو تبلت عتیقه ای که سوخت، پاک شدن) کل هیستوری یوتیوب مو شخم زدم که تونستم یه سری شونو پیدا کنم. از همون موقع نشستم به مرتب کردن شون. هنوز تموم نشده و من دارم تو بی آهنگی دق میکنم TT نگین خب برو یه سریاشو بریز تو گوشی ت. نخیر. من وسواس دارم. یا همه ش درست میشه می ریزم یا هیچی -_-

     

    + بچه هایی که شماره مو می خواستن بیان خصوصی. (شبیه دوست یابیای تلگرام شدم😂 چندشم شد. نیاین خصوصی اصن. اه.)

    ++ مهمون جدیدمون رو فالو کنین. یه پیرزن متناقضه. نذارین آخر غمری تو حسرت بمیره

    +++ ولی من واقعا واقعا واقعا دارم رو عروسای ترکی کراش میزنم. مخصوصا این اوزگه گورل که خدایا...واقعا همه چیزش خوشگل شده بود

    آدمیم که خیلی رو میکاپ طرف حساسم و واقعا آرایشگرای ایرانی گند میزنن به میکاپ عروس. و این اوزگه گورل اولین عروسی بود که از همممه چیزش خوشم اومد. از میکاپش گرفته تا لباسش، در نهایت سادگی زیبا بود. خادایاااا

    نخیر. چ عروس مرگی.

  • Comets* [ ۱۵ ]
    • (•𝑨!𝒂•)~ 𝐼𝑡𝑠
    • چهارشنبه ۹ شهریور ۰۱

    -Yehoei Right Now -59

    اولا که من از راه اومدم *عینک دودی آتشین

    دوما که عاشق این ویدیوهاییم که تو خیابون می رقصن. خدایا من اون دنیا رقاص خیابونی میشم. کی میاد برام ساز بزنه ؟

    ولی بازم دلم برا این سبک روزمره و چرت و پرت نویسی تنگ شده بود

  • Comets* [ ۲۶ ]
    • (•𝑨!𝒂•)~ 𝐼𝑡𝑠
    • جمعه ۴ شهریور ۰۱

    خانه ای بدون آینه

    شاید اگر این قدر به آینه ها نگاه نمی کردم، می توانستم با چشمان خودم زیبایی حقیقی ام را پیدا کتم

    شاید اگر از انعکاس تصویرم در آینه ها نمی ترسیدم، از اشک هایم شرم نمی کردم، آن ها را بلندتر فریاد می زدم

    شاید اگر نور آینه ها چشمانم را نمی زد، با پای برهنه و رز قرمزی در دست، زیر باران می دویدم. آن چنان که خون انگشتانم از خارهای رز بچکد

    شاید اگر از شکستن آینه ها آسیب نمی دیدم، از چشیدن طعم های گوناگون لذت می بردم

    شاید اگر نگاه مستقیم آینه ها آزارم نمی داد، رنگ های مختلف را بر تنم می نشاندم و بی پروا، رو به آسمان می رقصیدم

    شاید اگر اتاقم از نور آینه ها تاریک نمی شد، شب ها از دردِ چشمانم اشک نمی ریختم

    شاید اگر سطح جیوه ای پشت آینه ها، روی خودشان را هم می پوشاندند، مدام دنبال زیبا بودنم در چشمان آینه نبودم

    شاید اگر تکه های شکسته آینه ها تیز نبود، با تبر تفاوت هایم، آن ها را خرد می کردم

    شاید اگر در خانه ای بدون آینه زندگی می کردم، حال لبخندهایم حقیقی رنگ تر بودند...

    I wonder what I'd be like

    mad strange Someone

    + هر آهنگی یه داستانی داره. داستان هایی که با شنیدن یه نوای خاص تو ذهنت میاد

    اینطور نوشتن بر اساس آهنگ رو تو وبلاگ آرتمیس دیدم. تو این پست. ریسک قشنگی بود که از داستان یه آهنگ استفاده کنی و بنویسی

    این آهنگ به طرز عجیبی یکی از بزرگترین دغذغه های زندگی م، از زمان بچگی م تا به امروز، رو به ذهنم آورد

    و خواستم داستان خودم رو با نوای این آهنگ تو وبلاگم موندگار کنم ... 🖤🤍

    ++ تصویری که ازش تو ذهنم میاد، یه اتاقه که تمام دیواراش از آینه ست. عکس خوبی ازش پیدا نکردم. ولی دیدم این عکس هم وایب ریتم آهنگ رو خیلی بهم میده

  • Comets* [ ۱۴ ]
    • (•𝑨!𝒂•)~ 𝐼𝑡𝑠
    • پنجشنبه ۳ شهریور ۰۱

    HBD Kalista 🎊

    کالیستا، دختر دوست داشتنی خوشگل با یه روح توت فرنگی🍓
    مدت زیادی از آشنایی مون نگذشته بود که من مجبور به رفتن شدم. و امکان نداره تا آخر عمرم فراموش کنم، تنها کسی که تو اون مدت حداقل دو هفته ای، ماهی یک بار بهم پیام های پرانرژی ش رو می داد و حتی اگه من تو بدترین وضعیتم هم بودم، لبخند به لبام می آورد
    تازه اول راهه و تو یه راه سنگلاخی و دراز رو در پیش داری. خیلی ازش عبور نمیکنن و خودشون رو روی یکی از همون سنگلاخ ها زندانی میکنن. اما خیلی ها هم ازشون رد میشن و چ بسا که اگه دست شون رو سمت خدا هم دراز کنن، از روی اون صخره ها پرواز میکنن.
    و من مطمئنم کالیستای امیدواری رو که اینجا می بینم، قراره از روی این راه سخت، پرواز کنه
    "اما اصلا حدس هم نمیزدی 5،6 سال بعدش خودت یه نوازنده باشی که هنگام نواختن سلطان قلب ها کنترل اشک هاش رو از دست میده" (چقدر اینجا قشنگ بود)
    امیدوارم حین پروازت همین موسیقی زیبا برات نواخته شه


    برات سالی سرشار از
    خوشبختی♥️
    سلامتی💚
    لبخندهای از عمق قلبت😊❣️
    نواهای ویولنی که موهات رو نوازش کنن🎻🤍
    نسیم های دل انگیزی که گونه ت رو قلقلک بدن🦋
    خاطرات قشنگ با قشنگ ترینای زندگی ت🥰
    اشک هایی که روحت رو آبیاری کنن🌱🫧
    زمین خوردن ها و بلند شدن هایی که باعث رشدت بشن🌟
    و در نهایت
    پر از خدا💙✨
    آرزو می کنم عزیزم
    تولدت مبارک🎊💖

    اینم برای تو =) صدای این دختر و مخصوصا این کاورش یکی از دوست داستنی ترینای دنیاست. تقدیم به تو 💕🌸

    اینم mp3 ش اگه خواستی

  • Comets* [ ۱ ]
    • (•𝑨!𝒂•)~ 𝐼𝑡𝑠
    • پنجشنبه ۳ شهریور ۰۱

    به نام آزادی زن ها، به کام لذت مرد ها

    پدرم می گفت :

    اکثر سرمایه دارای برند لباس های برهنه و بیکینی که خانم ها توی ساحل می پوشن، مرد ها هستن

    و این به دلیل دغدغه شما زن ها که آزادی و زیباییه نیست، این صرفا به معنای لذت مردهاست. به معنای سرمایه ست. به معنای پول بیشتره

    توی مسابقات شنای خارج کشور، مرد ها اجازه پوشیدن هر لباسی رو دارن، اما زن ها فقط اجازه پوشیدن بیکینی دارن. توی یکی از مسابقه ها، تعدادی از زن ها که می خواستن مثل مرد ها آزادی پوشش داشته باشن، مایوهایی رو پوشیدن که کمی آستین داشت و پاچه ش هم تا بالای زانو میومد.

    و اون ها از مسابقات محروم و از محل مسابقه به بیرون انداخته شدن

  • Comets* [ ۲۳ ]
    • (•𝑨!𝒂•)~ 𝐼𝑡𝑠
    • چهارشنبه ۲ شهریور ۰۱

    چالش به دنبال گمشده

    -پیانوش مثه خود آهنگش با روح و روانم بازی میکنه-

    میتونید تضمین کنید ادم هایی که میگید نزدیک ترینن به شما اگر اینارو درباره خودتون ازشون بپرسید جوابشون با شما یکیه؟ ( شمارو انقدر به ریز و جزئیات میشناسن و احساسات واقعی شمارو میدونن)

    شاید...نه نمیتونم تضمین کنم

  • Comets* [ ۹ ]
    • (•𝑨!𝒂•)~ 𝐼𝑡𝑠
    • سه شنبه ۱ شهریور ۰۱

    خوبی های بی شمار رو به بدی های انگشت شمار نفروش

    آلا دارم برای بار nام بهت میگم

    آدما رو با خوبی هاشون بشناس. نه با بدی هاشون. هر کسی بدی و ضعف داره و تو اگه بخوای معیار سنجشت رو نقاط ضعف بذاری، هیچکس برات نمیمونه. حتی خودت

    با خوبی ها باید زندگی کرد و به بدی ها باید عادت کرد. نباید همه چیز رو صرفا درگیر یه موضوع کرد

    خوبی های بی شمار رو به بدی های انگشت شمار نفروش

    • (•𝑨!𝒂•)~ 𝐼𝑡𝑠
    • سه شنبه ۱ شهریور ۰۱

    -Yehoei Right Now -58 : اگه فردا ...

    یکی از عجیب ترین ترس هایی ممکن، زمانیه که اتفاقی که نباید، با فردی که برات ارزشمنده، میوفته. تو هنوز هم با تمام قلبت دوستش داری، ولی نمیدونی چی باید بگی، چیکار باید بکنی که وضعیت رو از این حال اسفناک در بیاری و بهش ثابت کنی دوستش داری، برات ارزشمنده. یا شایدم ... غرور لعنت شده ت نمیذاره

    و در همین بین، می خوابی و فکر می کنی : "اگه فردا دیگه نبینمش، چی ؟"

     

    و همین باعث میشه چیزهایی جلوی چشمت بیان که تا صبح ضجه بزنی. این موقعا زمانی که فقط صدای تنفس فرد رو هم بشنوی و ببوسی ش، میتونه کافی باشه ...

    Et pour tout ça, merci, papa

     

    Serre-moi contre toi, que l'on se souvienne

    من را نزدیک خود نگه دارد تا به یاد داشته باشیم

    Ces moments à nous, que ça nous revienne

    این لحظه ها برای ما، بگذار به خودمان برگردد

    Je vois tant d'amour au coin de tes yeux

    من عشق را در گوشه چشمانت می بینم

    Quand on est juste tous les deux

    وقتی فقط ما دوتا هستیم

    Pourquoi est-ce que tu n'me prendrais pas dans tes bras?

    چرا من را در آغوشت نمی گیری ؟

    Qu'on valse ensemble juste une dernière fois?

    که برای آخرین بار با هم برقصیم

    Tout est compliqué dès qu'il s'agit de moi

    وقتی نوبت به من می رسد، همه چیز پیچیده است

    Tellement de choses que je n'dis pas

    خیلی چیزها هست که من نمی گویم

    Chante, chante si tu veux

    بخوان، اگر می خواهی بخوان

    Chante quand tu peux

    زمانی که می توانی، بخوان

    Mais chante avec moi

    اما با من بخوان

    Et danse, danse si tu veux

    و برقص، اگر می خواهی برقص

    Danse quand tu peux

    زمانی که می توانی، برقص

    Mais danse avec moi

    اما با من برقص

    Tu resteras le premier homme de ma vie

    تو اولین مرد زندگی من خواهی ماند

    Qui m'a montré ma voix, et je chante aujourd'hui

    مردی که صدایم را به من نشان داد، و من امروز می خوانم

    Tu m'as appris à voir vraiment qui je suis

    تو به من یاد دادی که واقعا ببینم چه کسی هستم

    Et pour tout ça, merci, papa

    و برای تمام این ها، از تو متشکرم بابا

    Chante, chante si tu veux

    بخوان، اگر می خواهی بخوان

    Chante quand tu peux

    زمانی که می توانی، بخوان

    Mais chante avec moi

    اما با من بخوان

    Et danse, danse si tu veux

    و برقص، اگر می خواهی برقص

    Danse quand tu peux

    زمانی که می توانی، برقص

    Mais danse avec moi

    اما با من برقص

    Papa ...

    • (•𝑨!𝒂•)~ 𝐼𝑡𝑠
    • دوشنبه ۳۱ مرداد ۰۱

    درد من قابل احترامه ؟

    زمانی که یه بچه برای اسباب بازی ش گریه میکنه، غیرمنطقی ب نظر میرسه که کسی بشینه جلوش و بگه "گریه نکن چون خیلیا از تو بدبخت ترن و مشکلات بیشتری دارن"

    شاید بگین "خب اون بچه ست، نمیفهمه" ولی این موضوع وجود داره که بعضی چیزا از بچگی آدما تغییر نمیکنه. مشکلات و دردهای ما با ما بزرگ میشن. توی هر سنی مشکلات منحصر به فرد خودمون رو داریم که ممکنه برای فرد دیگه ای هم سن ما قابل درک نباشه. دیگه چه برسه به سن های متفاوت.

    پس این برخورد و این تفکر که "دردای بدتر از تویی وجود داره، پس تو حق نداری به این دردت بها بدی و براش رنج بکشی" اشتباه محضه.

    خیلی از ما این تفکر رو دو جا به کار می بریم :

    1- اول در برابر خودمون که باعث عذاب وجدان مون میشه. فلانی از من بدبخت تره پس من چطور میتونم درد داشته باشم؟

    2- دربرابر کسی که میاد با ما درددل کنه و ما یا بهش بدبختیای دیگرانو یادآوری می کنیم که ینی تو نباید ناراحت باشی، یا می شینیم میگیم تو که خوبی من اینطوری من اونطوری و ... می شینیم از بدبختیای خودمون براش میگیم که ینی مثلا تو وضعت خوبه و ناراحت نباش. در صورتی که این هیچ کمکی براش نیست (با درددل بقیه اینطور برخورد نکنیم)

    پس به دردهاتون احترام بذارید و با دیگران مقایسه ش نکنید.

    دردهای هر کس به اندازه خودش بزرگه

  • Comets* [ ۲۰ ]
    • (•𝑨!𝒂•)~ 𝐼𝑡𝑠
    • يكشنبه ۳۰ مرداد ۰۱
    بسم الله الرحمن الرحیم

    ~

    عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم...

    ~

    واژه ها .

    ~

    به تن تبعید شد روح عدم پیمای من ای عمر !
    بگو بر شانه باید برد تا کی بار هستی را ؟

    ~

    you know, it's just nothing
    actually, what you see is nothing
    but my seconds is drowned in this nothing
    a nothing that made my soul
    my complicated nothing soul
    ✳welcome to my ✳𝑆𝑜𝑢𝑙 𝐹𝑖𝑙𝑡𝑒𝑟
    -mad strange Someone-

    ~
    پستای دوست داشتنی...♡