شب که میشه دلت تنگ میشه
نمیدونی برای چی، برای کی حتی
ولی دلت تنگ میشه برای کسی که شاید هم چنان جاش توی قلبت خالیه
نهایتش هم ختم میشه به یه حس تنهایی مطلق
+ از همون نوع دل پیچه گرفتن و تکون دادن عصبی پاها
++ بعضی وقتا انقدر خودت میدونی درونت سیاه و کثیفه که جرئت نمیکنی سرت رو بالا بگیری. دارم غرق میشم
I'm drowning again ...
+++ یه پستی پیش نویس خیلی وقت پیش نوشتم. اسمش هست "خانه مرگ خاموش" بعضی وقتا وصف عجیبی میشه از حال و احوالم. پستش قدیمی نمیشه. شاید یه روز منتشرش کردم
++++ دلم برای مانیا تنگ شده و عمیقا امیدوارم حالش خوب باشه
+++++ پیوندی به گذشته
- (•𝑨!𝒂•)~ 𝐼𝑡𝑠
- شنبه ۲۹ مرداد ۰۱