خب بریم سراغ جوابا...

یاهاهاهااااا سلامممممم آلایی*-* هیچکس:ودف‌‌‌...اومدی ی چالش این کارا چیه. خب دوست دارم من توی زندگی بعدیم یه دختر باشم که توی کافه کار میکنه...یه کافه ی کهنهD': و تو هر شب بیای اونجا؛توی دفترت چیزی بنویسی و لیوان قهوه بخوای و من یواشکی برات خامه اضافی بریزمD: و دوست بشیم...هوم؟D": امضا:هاشیرای عشق(ودف)میتسوریمXD(نه جدا ودف)

یوهوهوهوهو سلام میتسوریییی *------*

*زدن در دهن هیچکس :/*

خدای من...حتی تصورتم آرامش داره. دلم میخواد زودتر برم زندگی بعدی م تا تو کافه تو بشینم و بنویسم و بنویسم، و میتسوری با یه روپوش کتانی کرمی جلوم بشینه و بوی پودر قندش هی حواس مو پرت کنه. با حرفای شیرین شم بهم برا نوشته هام ایده بده.

من قهوه دوس ندارم، برام یه چیز هم شیرین هم تلخ بیار. قهوه همیشه حال مو تا 3-4 روز بهم می ریزه. ووی...

و حواست باشه چاق نشما! تو رو خدا T~T

ودف و ... -_- می زنمتا!

کوینم..دوس داشتم پسر میبودم=-= و میخواستم بست ام باشی..مث الان:

سلام کوین :) واو! دوستی پسر و دختر...یکم یه جوریه موافق نیستی؟

تجربه ای توش ندارم، واسه همین نظری ندارم.

مثلا دوتا دوست خونوادگی که به اون واسطه با هم دوستن چطوره؟ یکم معقول تره ب نظرم...

یا واسه...کلاس گیتار؟ واو! این محشره *-*

همینی که هستم😉🙂 Sherek's donkey

هعی...وقتی تو اون دنیاعم لیاقت همسری منو نداری چیکارت کنم؟ اون دنیاعم در حسرت من بپوس...

ولی موافقم، خیلی عالیه *-* فقط تو یه شهر باشیم TT

مهدیسم: دوست داشتم...اجی بزرگ تر از خودم باشی:") هرچند الانم بزرگی ها ولی هق اجیم نیستی:

ای جانم...ولی من که گفتم خواهر خوبی نیستم TT فقط اگه رو اعصاب نباشی و خیلی رو مخم رژه نری دوستت خواهم داشت :") میدونی تجربه های خیلی رو مخی از خواهران گرامم دارم :/ شوخی میکنم...

با کمال میل عزیزم :)))

راستی مهدیس، اینو خوندی یه کامنت بده، پروفایل تو یادم نمیاد :(

سمرم. دوست باشیم، ولی مجازی نه:"

سلام سمر :)

اره موافقم. دوستی مون جالب می شد. فک کنم دوتا قطب مخالفیم نه؟ من پرحرف، تو کم حرف و اهل سکوت...

البته خیلی باید با من صمیمی شی که زبون درازمو ببینی XD

سلامممم.^-^ میخواستم نگم کی‌ام اما چون گفتی میگم.XD بالاخره خواهر بزرگتری گفتن باید بگم. به نام آفریننده ی گل های نرگس کالیستا هستم دوست داشتم خواهر بزرگترت باشم.^-^

سلاممم کالیستا *---*

واو، خواهر بزرگتر :""")))؟؟؟؟ فک کنم خواهر بزرگتری می شدی که هر گندکاری ای کنم بهت میگم :") و توعم با وجود اینکه ازم ناراحت میشی، ولی همیشه کمکم میکنی و پشت مو خالی نمیکنی. ای کاش واقعا خواهر بزرگم بودی :")

میدونی...خیلی حس بدیه خودت خواهر بزرگه باشی و در حسرت یه خواهر یا برادر بزرگتر...همه آرزوی اونیو دارن که ندارن!

جدا امیدوارم همچین نقشی برا خواهرای خودم داشته باشم...

زن داداشم باشیxDDDD

چطوری بیبی کبری؟ یکم دست از پا خطا کنی هم به مامانت هم به داداشت همه چیو میگما! فک نکن نمیدونم. سیگارات همه سر جاشون محفوظن...😏

دوست داشتم اونیم باشیTTاین اونیای گوگولی که خیلی مراقب ادمن

ای خیداااااا...تو بارانی نه؟

اصلا دوست ندارم ناامیدت کنم خب TT؟ چشم...قول میدم اون دنیا تلاش مو براش بکنم :")

دوست دارم دوتا خاهر خ نزدیک...یا دوتا دوست خ نزدیک ک شبیه خاهرن...همسنم باشیم...سر رند کردن یا نکردنای سنم بحث کنیم")...مگ ن آلاییم؟...") مانیام

سلامم مانی م *-*

فک کنم خواهرو ترجیح بدم...مثلا دوتا خواهر دوقلو یا نهایتا با یکی دو سال اختلاف سنی :)

اوه اوه! اگه دوقلو باشیم سر رند کردن سن همو جر میدیم😂😂😂

ولی واقعا خواهر تو بودن نعمته برام...ای کاش تو واقعیت نصیبم بشه :") منتظرتم همو ببینیم و ولت نکنم *-*

دوست دارم در زندگی بعدی گوشواره هات باشم :")

و منی که هر روز به این ناشناس فکر میکنم...

فک کنم شاعرانه ترین نسبت مال توعه.

اولا که سلام بهت :)

دوما که...میدونستی من دوتا حلقه طلا همیشه ی خدا تو گوش مه؟ تو خوشیام، تو ناراحتیام، تو تنهاترین و شلوغ ترین جاها...

همین ماه پیش بعد 10 سال فک کنم عوض شون کردم و دوتا حلقه ی جدید انداختم. چرا؟ چون یه لنگه ش گم شده بود :"")))

اون دوتا حلقه رو چشمام جا داشتن. پدربزرگم برام خریده بودشون. و الان یه لنگه ش تو جعبه ی خاطراته، و یه لنگه ی دیگه ش توی خاطرات :")

نمیخوام به این حلقه هام بی انصافی کنم. چه بسا اینا تا آخر عمرم تو گوشم باشن...

به هر حال، دوست دارم گوشواره ی من :)💛✨

(واقعا اگه نیای بگی کی ایا...)

دوتا مادام خوشگل خوشتیپ و کمر باریک تو فرانسه بودیم (دقت داشته باشید،تاکید میکنم کمر باریک!) با هم کلی رو لباسای پف پفی و روبان های موهامون حساس بودیم مثل این دخترای خیلی نازک و نازنازی تو خیابونای پاریس قدم میزدیم و پسرای مردم دید میزدیم و هی راجب اون بدبختا نظر میدادیم البته به جای هبیتیتی که هنوز ساخته نشده بود خیره میشدیم و صدالبته یه چیز مهم تر همو همشهری صدا میزدیم:)

سلام همشهری خوشگل من *-*

وای خدا...این محشر بود...محشر بود...

من خیلی پف پفی و جینگول پینگول دوست ندارم، مثلا میشه این شکلی باشیم :")؟

خدایا...من عاشق این سبک پیرهنای عروسکیم. هر چی مانتوعم این اخیرا دارم میخرم عروسکیه *-*

یا مثلا اینننننننننننن!!!!!!!! وای خداااا کراواتشششش T~~~~~~T من اینو میخوامممممم

وای پسرای مردم؟! بی خیال همشهری :/ اصن دوست ندارم این یکیو. نظرت چیه بریم کنار رود سن، تو بوم تو بذاری جلوت و نقاشی بکشی، منم قلم و کاغذمو رو پام بذارم و بنویسم، هوم :)؟

هبیتیت تو 1950 ساخته شده ها! فک کنم برسیم بهش :) نظرت چیه تو هبیتیت یه واحد داشته باشیم :)؟ توعم بعد چن وقت منو تنها بذاری و بری واحد ژنرالت زندگی کنی هوم :)؟

دو تا عضو مافیا باشیم *-* نترس من میکشم تو فقط یه چاله یک در دو با عمق سه متر تو باغچه حفر کن برای قربانی اول *-*\ ولی خب اگر دوست واقعی واقعی باشیمم خیلی خوبه /T-T\ #مجرم همیشه به صحنه جرم بر میگرده. (کلی نشونی دادم اگر نفهمیدی کیم میکشمت تو همون چاله خاکت میکنم!!)

به به...میس مون شوالیه ی من :)))

ینی وایب این پیام با پیام قبلیو مقایسه کن فقط😂😂😂

ببین، به من جنازه ها رو نشون ندیا! غش میکنم میوفتم رو دستت، اونوفت تو نمیدونی با دوتا جنازه چیکار کنی😂 من فقط خاک میکنم، بعدم میرم تا تو کارت تموم شه. بقیه کارا با تو.

من فک کنم اگه ما تو یه مدرسه بودیم می خواستم تو انقد بچه مثبت بودی لِهِت کنم😂 واقعا خدا رو شکر که تو یه مدرسه نیستیم 0_0

دوست خارج مدرسه، مثلا واسه کلاس نویسندگی، یا اصن دوست فامیلی! این یکی عالیه *--------*

فهمیدمممم کی اییییییییی🤩🤩🤩💃🏻💃🏻💃🏻 باید بهم جایزه بدییی!!!!!!!

دوست داشتم پسر باشم._. هعی توعم دوستم باشی"-"\ به همین زیبایی"-"

فک کنم اگه من پسر می بودم این گزینه خوبی بود. یا شاید توعم دوست خونوادگی :))) در غیر این صورت دور منو خط بکشید! من اصن تو این موردا تجربه ندارم TT

دارکلایت هستم پسر باشم دوست باشیم

سلام دارکلایت :)

عام...تو رو دوستِ پسرِی که تو یه کتابخونه دیدمش :)

تو همیشه جمیله‌ ی ژولیت نمای من می‌مونی"-" حتی اگه تو زندگی بعدیمون همو گم کنیم، میتونی با دنبال کردن پرتوهای نورم پیدام کنی"^"

عاه ای صغری رومئو نما :""")))

من و تو که تو این دنیا برا هم خودکشی می کنیم، شاید اون دنیا بهم رسیدیم :"""))))

پرتوهای نور فندک و سیگارت منظورته؟ فک کنم باید بیام از زیر پل جمعت کنم. پلیسم بیارم با خودم، بگم این ساقیه تو رو گول زده، تو رو جمع کنم ببرم.

هر 12 ماه سالم باید بیام سند بذارم از زندان آزاد شی. الله اکبر...

به نام خدا آنیتا هستم 18ساله و یک عدد کنکوری بدبختXD یکی از دوستای صمیمیم میشدی تو واقعیت:″)

سلام آنیتا *-* منم آلا هستم، هم دردت :"""))))

واو...اره، دوست مدرسه یا کلاس زبان، خیلی خوبه *-*

بسمه تعالی بلا اممممم .... نظرت با یه همکار توی یه کافه نویسندگی چیه یا مثلاااا دوتا دوست که ۲۴ ساعت دارن خوش میگذروننن

سلامم بلا *----*

واااووو!!! اره این خیلی باحاله! مثلا من هی بنویسم، تو هی یواشکی ادیت بزنی، هی عم به من نشون بدی، هی من جیغ بزنم غش کنم، ته شم مسئول اونجا پرت مون کنه بیرون از سر و صدا :") خیلیم پرفکت🥲💔✨

بست فرندت...

اولا که سلام :)

دوما که علیک

سوما که حال و احوال؟

بست فرند...میشه بدونم کی ای :)؟ ولی خب...من بست فرند خیلی دوست دارم. امیدوارم بست فرندای خوبی باشیم :)

نگاری هستم. از اونا که با هم زنگ تفریح دست همو میگیرن راه میرن :) یا شاید دلم میخواست صاحب یه کتابخونه میبودیو منم هر روز میومدم باهات قهوه میخوردمو کتاب میخوندمو گپ میزدیم :) هر روز توی انتظار اتمام تایم کاری و دویدن به سمت کتابخونه و کتابای جدید...

سلام نگار *-*

واو! من...صاحب کتابخونه...گاد...

اره اره، همین دومی بهتره *-* هر روز بیا، منم هر روز از کتابای جدیدی که برات کنار گذاشتم بهت بدم *---* تا شبم بمون، بعد بسته شدن کتابخونه با هم همه چیو مرتب کنیم، بعدم من برسونمت خونه :)

اصن شاید توعم بعد مدرسه ت اومدی باهم کار کردیم نه :)))؟؟؟

اگه زندگی بعدی وجود داشت؟ و اگر نسبتم با آلا انتخاب کردنی بود؟ اوکی.خواهر بزرگ‌ ترم:)

فک کنم تنها کسی که خودم بخوام خواهر بزرگترش باشم، تو باشی :))) چون میدونم اونجوری هستی که از حرف زدن باهات با اینکه ازم کوچیکتری، حس خوب می گیرم.

میدونی که...من عاشق بچه های 12 تا 16 سالیم که بیشتر از سن شون میفهمن :)

تو همین الان شم لابلیستر منی، لابلیستر خود خودم.

یه روزی حضوری همو می بینیم و من نمیذارم برگردی :)))💖

اهم اهم..بنده چومی میباشم و دوست داشتم مامانم میبودی:" حس میکنم مامان خوبی میشی در آینده😂🌱

سلااممم چومی *-*

وای گاش، مامانت😂؟ و منی که بازم استرس دارم نکنه بچه مو انقد باهاش بدرفتاری کنم به خاک بدم😂؟؟؟

ولی خب...بچه ناخودآگاه مهرش به دل مادر میوفته :")

سو...چشم :) بچه ی خوبی باش😈!!!

(میشه توعم کامنت بدی بهم؟ پروفایل تو رم یادم رفته :((()

اممم دوس داشتم پسر باشم و تو خواهرم باشی یا شایدم پسر باشم و توعمم باشی

ینی جهههرررر😂😂😂 عمهههههه😂😂😂؟؟؟؟؟؟؟؟

نمیدونم والا...جفتش خوبه، پسرا با عمه ها اصن نسبتی دارن :/؟؟

هر چی صلاح باشه، چشم...😂❤️

ام... همسایه‌م باشی. *-*

جان...من همسایه به هر شکلی دوست دارم، چشم *---*

الان که از هم متنفریم :/ هر روزم به هم میگیم :/ همین رابطه ای که الان داریمو دوست

منم راضیم، فقط نظرت به خواهرایی که از هم متنفرن چیه :)؟

البته نه...تو اگه خواهرم باشی موهاتو میکنم رسما😂

اره همین خوبه :)))

:"

چشم و دوتا نقطه پایینش؟ خیلیم عالی...

"-" ایحی پرسون هستم تادااا :/ خب بگذریم دکست دارم مثل الان دختر باشم و خب دوست باشیم تازه اگه همکلاسی باشیم که تهشه بای "-"

سلاممم پرسونن *---*

وای اره، دوستی هم کلاسی با تو خیلی خوبه *-* مثلا...کلاس زبان یا مدرسه؟ فرقی نداره به نظرم، جفتش پرفکت *-*

~*~

مرسی از همه تون که شرکت کردین :)

و مرسی از مانیا برا چالش باحالش، خیلی بهم مزه داد *-*

 

+میشه سرکار خانم "دوستدار تو" که دیروز ناشناس اومدی، بیای و بگی کی هستی؟ به خدا کاری ت ندارم...