اعتراف می کنم اینجانب الا شخصیتی بسیار پیشور دارم

اعتراف می کنم شب ها حتی با وجود خوردن نوشابه و مقادیر زیادی فست فود مسواک نزده و با بدبختی و تهدید (که البته با وجود اینکه مسواک زدم هم، آن عدد موجود تهدید کننده ی بی انصاف، تهدیدش را عملی ساخت) مسواک می زنم

اعتراف می کنم طرز فکرم بسیار بد بوده و به انسان های با شخصیت اطرافم می گویم ازگل

اعتراف می کنم با کشیدن خمیازه اشک می ریزم

اعتراف می کنم یک عدد دختر مردم را با اسنپ در حوالی نیمه شب و با یک راننده ی شمالی زبان نفهم و در حالی که گوشی وی فقط ۱۵ درصد شارژ داشت راهی خانه مان کردم

اعتراف می کنم در کل ادم زبان نفهمی بوده و تا کارد به استخوانم نرسد به نصیحت های بقیه که از قضا به سودم هست گوش فرا همی نمی دهم

اعتراف می کنم باید بیشتر روی خودم کار نماییده و به این فکر کنم که من هم لیاقت ارامش را دارم و زندگی خود را به چوخ صگ ندهم.

در اخرررررررررر کار تشکر ویژه ای از خر شرک به عمل همی به جا خواهم اورده که مانند فانوسی در کوچه پس کوچه های جهالت من بود

.اعتراف می کنم تا خود صبح اعتراف دارم منتها وقت تنگ است و حرف بسیار

شمارا به خداوند منان همی می سپاریم.