من ن زود با کسی قاطی میشم، ن از کسی خسته میشم. حتی ممکنه طرف توی برخورد اول فک کنه چقد مغرور و مزخرف ام!
اما خب همونجوری که دیر با کسی قاطی میشم، همونجوری هم وقتی با کسی صمیمی شدم، دیگه میشه یه تیکه از قلبم!
من نمیتونم نقش بازی کنم و آدمای زیادی رو دور و بر خودم نگه دارم. ولی وقتی کسی رو وارد زندگی م کردم...
هم دوست دارم خوشحال تر از خودم ببینمش...
هم وقی می خنده انگار که قند تو دلم آب میشه...
حتی دوست ندارم هیچکس دیگه ای رو مثه من دوست داشته باشه!
حتی دلم نمیخواد وقتی ناراحته، ناراحتی شو با هیچ کسی جز من تقسیم کنه!
هم حسود میشم، هم حساس میشم.
ولی میدونی چیه؟
من یا کسی رو تو زندگی م راه نمیدم...،
یا بودنش میشه دلیل بودن من :)
~*~
+اینم یهویی بود (یهویی از لحاظ یهویی یه جایی دیدن)، البته فک کنم از تیترش خیلی پیدا باشه...
ولی مخاطب خاص داشت. خیلی خاص...!
- (•𝑨!𝒂•)~ 𝐼𝑡𝑠
- جمعه ۲۹ مرداد ۰۰