می دانی، من در واقعیت به داشتنت فکر میکنم، و در خواب هایم، تو داشتنی ترین بخش دنیای منی .
در واقعیت به گرمای آغوش خیالی ات فکر میکنم، و در خواب هایم، حصار دستانت هر لحظه دورم تنگ تر می شود .
در واقعیت به داغی لب های سرخت فکر میکنم، و در خواب هایم، با تشنگی تو را به بوسه می گیرم .
در واقعیت با افکارت، با خیالت، با حسرتت، با تمنا کردنت می میرم، و در خواب هایم، با بودنت به زندگی برمی گردم .
در واقعیت با نبودنت، خود را جسمی بی روح و جان که تنها هوای بی هوایی را به سینه فرو و بازپس داده می بینم، و در خواب هایم، در ژرفای اقیانوس چشم هایت سقوط کرده و می میرم...می میرم...
می دانی، من در خواب هایم بیشتر از بیداری ام زندگی میکنم...

#Soul_Caressor

-------

+ این متن مال حدودا یک ماه پیشه. منتظر بودم یه روزی پستش کنم...

++ میخوام اعتراف کنم روز تولدمو روز چندان خوبی نگذروندم. هنوزم باورم نشده روز تولد من به همین راحتی تموم شد. هر چند که قراره جبران شه، ولی مهم برای من روزش بود.

ولی...میخوام از تک تک تون تشکر کنم که پایان روزشو اون اندازه برام زیبا کردین. تک تک تونو از همین جا می بوسم :)♥️✨ بمونین برام.

و هنوزم پستی که میخوام برا کادوام بذارمو فراموش نکردم. مگه میشه من همچین تبریکای زیباییو نذارم برام یادگاری شن؟

+++ شاید تا آخر این هفته باشم، شایدم کمتر...