قبل از اینکه بیام به این قصر، قلبم رو به مردی دادم. یه فرمانده گمنام بود که همراهم گل و گیاهان دارویی می چید.

فکر می کردم جاه طلبی هاش رو به خاطر من فراموش میکنه و همراهم یه زندگی عادی خواهد داشت. 

در نهایت، به جایی رسید که جرات نمیکنم لمسش کنم.

درک می کنی؟ مردم به خاطر بقیه تغییر نمیکنن. پس باید این باور رو دور بندازی که میتونی یه نفرو تغییر بدی.

Moon Lovers , Lady Oh