-این موسیقی با روحم بازی میکنه، هم زمان با متن گوش بدید-

مقام بالاتر از سرگرد و سرلشکر تو کشور ما میشه حدود مقام سپهبد. بالاترین مقام نظامی کشور ما. حر ابن یزید ریاحی یکی از قدرتمندترین فرماندهان اون زمان بود. حدود همین سپهبد کشور ما. کسی که تو اکثر جنگ ها پیروز می شد، خیلی از آدما رو کشته بود و ... از کسانی بود که یزید و عبیدالله ابن زیاد خیلی بهش اعتماد داشتن.

زمانی که امام حسین "علیه السلام" با خانواده شون سمت کوفه می رفتن، حر که بهشون می رسه، تا کربلا همراهی شون میکنه. وقتی به کربلا می رسن، جلوشونو می گیره و همونجا متوقف شون میکنه. امام حسین "علیه السلام" هزاران نامه ای که همراه داشتن رو نشون میدن و میگن "من به خاطر تمام این دعوتنامه ها اومدم" و حر به خاطر دستوری که داشته، قبول نمیکنه. امام درخواست میکنن که "من خانواده همراه مه. حداقل بذار برگردم مدینه. که باز هم حر اجازه نمیده. در واقع حر برای امام حسین نه راه پس میذاره نه راه پیش. و همونجا توی کربلا نگه شون می داره. خیلیا حتی عامل اصلی به وجود اومدن جنگ کربلا رو حر میدونن.

امام حسین "علیه السلام" که این رفتار حر رو می بینن، میگن "مادرت به عزات بشینه." این گفته شون رو هم میشه نفرین گرفت، هم یه دعا در حق حر که یعنی الهی در راه خدا شهید بشی. حر لحظاتی مکث میکنه. سپس میگه "اگه مادرت زهرا نبود، میدونستم چجوری جواب تو بدم."

همچین آدمی با وجود تمام گناهانی که داشته، احترامی برای اهل بیت "علیهم السلام" و حضرت زهرا قائل بوده که اون لحظه جلوی خودشو می گیره. انگار که این احترام پوششیه به تمام علایقش. و شاید همین عاملی بود که حر برگرده.

مثال الان ما، خیلیا وجود دارن که وقتی غرق تفریحات و خوش گذرونی و سرگرمین، تا صدای اذان رو می شنون، همه چیز رو کنار میذارن و میرن که به نماز بایستن. حتی اگه نمازشون رو بی رغبت یا بی حوصله بخونن. این احترام شون برای خدا و نماز، پوششیه روی لذت های دنیوی شون.

سه روز میگذره. سپاه یزید روبروی امام حسین "علیه السلام" ایستاده بود و جنگ رو به آغاز می رفت. آب سه روز بود به روی امام و خانواده و یاران شون بسته بود. شب قبل امام چراغ ها رو خاموش کرده بودن و از همه خواسته بودن که هر کس میخواد بره، بره. و خیلیا رفته بودن. و امام هم یک شب تا صبح تو یه خیمه با عمر حرف زده بودن. حتی یک شب مونده به جنگ سعی در هدایتش کرده بودن، اما الان، عمر بود که روبروی لشکرش ایستاده بود و اون ها رو فرا می خوند "ای سپاه خدا، بشتابید به سوی بهشت"

حر تا این جمله رو شنید، سوار اسبش شد و به تاخت سمت امام رفت. پیاده شد، کفش هاش رو درآورد و دور گردنش انداخت، با سر پایین و نهایت شرمندگی، روبروشون ایستاد و گفت "راهی برای توبه من هست؟"

اگه تمام ادیبان و رهبران و عالمان جهان رو کنار هم بذاریم، هیچکدوم رفتاری که اون لحظه امام "علیه السلام" کرد، نمیکنن. خودمونو ببینیم، ما اگه بودیم، شخص مقابل رو به فحش می کشیدیم و شاید حتی می کشتیم.

اما امام، دست شون رو به سر حر می گیرن، سرش رو بلند میکنن و میگن "تو حری، همونطور که مادرت تو رو به این نام، نامید." (حر یعنی آزاده) بار دومی که امام نام مادرش رو جلوش آورد...

حر از امام عذرخواهی میکنه و میگه که "بذارین من با خانواده تون روبرو نشم. بذارین من اولین نفر به میدان برم." اما قبل از میدان رفتن، به واسطه امام، پیش حضرت زینب "سلام الله علیها" میرن و حلالیت می طلبن.

و حر، اولین نفری میشه که در کربلا شهید میشه. امام بعد از شهادتش، بالای سرش میرن، براش دعا میکنن و پارچه شون رو به زخم سر حر می بندن.

هشتصد سال بعد، نزدیک یک قرن، شاه عباس صفوی (شاهش رو مطمئن نیستم، ولی در دوران صفویان بوده) به خیال اینکه جسد حر دیگه وجود نداره، دستور میده قبرش رو بشکافن. و می بینن که جسد حر، سالمه. شاه عباس میخواد به خاطر تقدس پارچه امام حسین، پارچه رو از سر حر بردارن و براش بیارن. و وقتی پارچه برداشته میشه، خون تازه شروع به جوشیدن میکنه. دستمال های زیادی به سر حر می بندن تا خون بند بیاد، اما دستمال های خونی یکی پس از دیگری عوض می شد و خون بند نمیومد. تا اینکه سرانجام، دوباره پارچه امام رو به سرش می بندن، و خونریزی قطع میشه.

شاید خیلی از ما گناهانی به سنگینی گناه حر داشته باشیم، اما امام زمان ما هم کمی از امام حسین ندارن. اصلا امروز روز امام حسین مونه. روز امامی که روایت داریم "إنَّ الحُسَینَ مِصباحُ الهُدی وسَفینَةُ النَّجاةِ (حسین ، چراغ هدایت و کشتی نجات است) الکی که نیست. میگن هیچ گناه سنگینی نیست که در کشتی حسین "علیه السلام" آمرزیده نشه.

و...ما هم امام حسین "علیه السلام" نیستیم. نمیتونیم هم باشیم، ولی حداقل تلاش مون میتونه این باشه که انسان هایی که ازشون کینه به دل داریم رو ببخشیم...

یا حسین "علیه السلام" ، خودت ما رو از مرداب های که فقط درشون دست و پا می زنیم، نجات بده

التماس دعا از همگی. مخصوصا برای بچه های کنکوری و مایی که انتخاب رشته داریم.

 

+ دو سال پیش، نزدیکای اربعین که تازه اومده بودم بیان، وب یکی بود، یه پستی گذاشته بود و گفته بود که عادت داره همیشه یه چیزی تو گوشش باشه و آهنگ گوش کنه. می گفت تو محرم که خوب نبود آهنگ گوش بده، گشته یه سری مداحی خوب پیدا کرده و اونا رو گوش می کرده. و تو پستش گذاشته بودشون.

دیدم خیلی پستش مود منه. ن میتونستم آهنگ گوش ندم، ن میتونستم عذاب وجدان مو تحمل کنم. اصلا وب شو یادم نمیاد. اگه این پستو می بینه، "ممنونم ازت :)"

منم اینجا برا شما گذاشتم، شاید ب درد شمام بخوره

ساخت کد موزیک

ساخت کد موزیک

ساخت کد موزیک

ساخت کد موزیک

ساخت کد موزیک

ساخت کد موزیک