خب، سلام (واقعا سلام کردن اول پست حس عجیبی داره) از قبل کنکور با خودم قرار گذاشتم دوتا پستو حتما بذارم. یکی پست آنچه تو سال کنکور بر من گذشت، که روز قبولی م گذاشتمش، یکیم توصیه ها و مشورت هام به بقیه کنکوری ها.

به شخصه کسیم که فقط کنکور خودم رو دادم. با روش ها و چالش های مختص خودم. پس نصیحت های من قطعا قرار نیست کامل باشه چون خیلی نمیتونم خودمو درش صاحب نظر بدونم. صرفا این تجارب خودمه و امیدوارم کمی هم که شده، به دردتون بخوره.

پس حتما به حرفای مشاوراتون که متخصص این کارن گوش بدید!

1) با این وضعیت کشور، درس خوندن من قراره چه سرنوشتی داشته باشه؟

بعضی رشته ها بازار کار مناسبی تو ایران ندارن. یا دست درشون زیاده، یا توی کشور خیلی کارآمد نیستن، یا رشته های تک جنسیتی هستن. مثل مهندسی هوافضا یا مکانیک که اکثرا کارای مردونه و فنی دارن

در غیر این صورت، حتی اگه شما دانشگاه آزاد خونده باشید، ولی کار و حرفه رشته تون رو بلد و همت کار پیدا کردن داشته باشید، من قول میدم کار پیدا می کنید. عموی من بهم می گفت که یه بار یه متقاضی از دانشگاه شریف برای کار اومد پیشش. درساشو حفظ بود و تحصیلات عالی هم داشت. ولی دریغ از یکم توانایی کار با رشته ش. نه برنامه های رشته ش و نه کاری غیر درس خوندن بلد بود. و در مقابلش، یه متقاضی دیگه از دانشگاه آزاد یه شهرستان داشتن که کاملا حرفه و برنامه های رشته ش رو بلد بود. و نفر دوم رو برای کار قبول کردن.

بچه ها از من به شما نصیحت، شما اگه بخواین هی خودتونو با وضعیت کشور ناراحت کنین و دغدغه تون کنار اومدن باهاش باشه، چیزی جز خونه نشستن براتون نمیمونه. تاسف خوردن ما قرار نیست چیزی رو درست کنه. پس گلیم خودتونو از آب بیرون بکشین و به فکر آینده خودتون باشید. چون اولا همه جا بهترین های هر حرفه و رشته رو رو هوا میزنن. دوما آینده شما، آینده همین کشور رو هم رقم میزنه. پس شما با موفقیت تون، هم میتونید وطن خودتون رو سربلند کنید، هم صداتون رو به همه برسونید.

الان من براتون مثال بزنم، یکی از اقوام ما مهندسی مکانیک خونده، فوق العاده بهش علاقه داره و من میتونم بگم یکی از حرفه ای ترین کساییه که تو این رشته دیدم. ولی انقدر دنبال مزخرفات سیاست و اخبار راست و دروغه که عقیده ش اینه که سربازی نره که به دولت این کشور خدمت نکنه. و این باعث میشه فرصتی که براش تو بهترین شرکت های کشور وجود داره، از بین بره و الان تو خونه کارای کوچک خودشو میکنه

و در مقابل، کسیو میشناسم که هنوز لیسانش کامپیوترش رو نگرفته، ولی تو یه شرکت مشغول به کار شده. یکی دیگه م که مثه من مهندسی صنایع خونده، اونم الان داره تو یه شرکت کار میکنه

شما قرار نیست از اول تو بهترین مقام بهترین شرکت مشغول به کار بشین. یکی از اقوام مون لیسانس (یا فوق لیسانس، نمیدونم) معماری تو یه دانشگاه آزاد داره. اوایل که دنبال کار بود، جوری مشغول به کار شد که حتی حاضر نبودن بهش حقوق بدن و می گفتن بعد 4 ماه اگه ازت راضی بودیم حقوقت رو شروع می کنیم. چند هفته بعد حقوقش رو شروع کردن و بعد 2 سال، التماسش می کردن که از اونجا نره. و حالا هم شرکت معماری خودش رو داره.

پس نتیجه می گیریم شما اگه بخواید میتونید کار پیدا کنید. حتی اگه وضغیت شغلی رشته و کشورتون داغون باشه

2) فشارهای روانی و درسی

همین اول یه جمله ای که بهش باور دارم رو بگم

هیچکس پاسخگوی فشارهای روحی، جسمی، شخصی، خانوادگی و ... ای که شما تو سال کنکور می کشید، نیست و نخواهد بود

وقتی کسی اونچه به شما تو سال کنکور میگذره رو نمی بینه، پس حق قضاوت هم نداره. پس خواهش می کنم از الان ماتحت تون رو به تمام کسانی که راجب شما و درس تون نظر بیخود میدن، بکنید

سال کنکور فشار وجود داره و این یه چیز انکار ناپذیره. از دلایل اصلی ش هم جَوّیه برای کنکور به وجود اومده. درسته، حجم درسا زیاد شده و کنکور هم یه رقابت سخته. ولی من یه سوال دارم؟ شما حجم و سختی درس هاتون با کلاس اول یکیه؟ طی سال های مختلف، شما افزایش حجم درسا و لِوِل سختی شون رو هر سال تجربه کردین. یکی از سخت تریناش هم سال ششم، نهم و یازدهم بوده چون هر سه پشت مهم ترین سال های تحصیل که هفتم، دهم و دوازدهم باشن، هستن. ولی تفاوتش با اینجا چی بود؟ هیچکس جوّ چیزی که قراره باهاش روبرو بشین رو نمی داد. با اینکه اونا هم به اندازه خودشون سخت بودن.

هر چیزی اوایلش سخته. حتی الان که بعضی از شما کنکوری نیستین، احتمالا هنوز با درسای جدیدتون کنار نیومدین. منم هنوز با درسای دانشگاه کنار نیومدم.

میدونم یهو قراره حجم درسا و فشارها زیاد شه، ولی شما اولین بار نیست همچین چیزیو از سر می گذرونید. اگه از اول شروع به درس خوندن کنین، من قول میدم نهایتا تا آبان یا آذر زمان می بره که عادت کنین. بعدش دیگه میشه مثل بقیه سالا. فقط نوع درس خوندنش متفاوته

عید به بعدم برا کسایی که از اول سال درست خوندن، تفریح محسوب میشه. چون فقط دوره درسای گذشته ست. و لطفا به بعد عید دل نبندین که اگه هیچی نخونده باشم، میشه همه چیو خوند. خصوصا تجربیا! حتی منی هم که ریاضی بودم نتونستم بعد عید درسایی که نخونده بودم رو جمع کنم! شاید امکان پذیر باشه، ولی برا کسی که 24 ساعته بیوفته رو درس! انقدر فکر آینده رو نکنید. حال رو بچسبید.

3) درس خوندن و ماندگاری 3 سال تحصیلی

از من به شما، حتما از همون روز اول با دبیراتون همراه بشید و درس بخونید. شاید تا سالای قبل می شد شب امتحانی هر جور شده درسا رو جمع کرد، ولی سال کنکور اصلا همچین روشی جواب نمیده. روش درس خوندن تون متفاوت میشه. البته اینکه تاثیر نهاییا بیشتر شده احتمالا دوباره باید تشریحی هم بخونید. اینو دقیق نمیدونم ولی سال ما دیگه کاملا می رفتیم تو فاز تستی. ولی اینو بدونید آزمون نهاییا خیلیییی راحته و اگه از اول خونده باشین قول میدم 20 رو شاخ شه xD 

من به شخصه کسی بودم که سال دهم خیلی معمولی درس می خوندم و اصلا فشاری برای درس به خودم نمی آوردم. یهو یه امتحانو 20 می شدم یهو 15. عادی می خوندم و سهی میدونه چنتا امتحانو شب امتحانی خوندم. سال یازدهم هم که مجازی شد که بعضی وقتا کلا درسو می بوسیدم میذاشتم کنار xD سو نتیجه می گیریم با این وضعیت نباید از من توقع کامل بلد بودن دهم و یازدهم می رفت. اما سال دوازدهم اینطوری نیست که بگن خب ما دوازدهمو درس میدیم قبلیاشون خودتون باید یادتون باشه. نه! میان درسا رو از اول براتون درس میدن که اگه یاد نگرفتین، یاد بگیرین و دوره شه. فقط با سرعت بیشتر. بهتون تست و تمرین هم میدن تا تو ذهن تون ثابت شه و این برای یک یا دو بار نیست. شما تا روز قبل کنکور دارین دهم و یازدهم و دوازدهم رو با هم میخونید و دیگه انقد دست تون راه میوفته که ترس تون هم از بین میره. پس اصلا نگران اینکه 3 سال رو چجوری یادتون بمونه نباشید. حتی اگه اصلا یاد نگرفته باشین هم یاد می گیرین

فقط حتما حتما از اول سال پا به پای دبیرها پیش بیاید

4) افکار آزاردهنده

بذارید اعتراف کنم یه روز کل 1.30 تایم مطالعاتی رو من نشستم از فکر اینکه نکنه پدرم رو از دست بدم، گریه کردم =/ سال کنکور فارغ از کنکورش، یکی از سخت ترین و چالش برانگیزترین سال های زندگی من در زمینه احساسی بود. شرایطی که برای من پیش اومد یه شرایط استثناء بود که تو زندگی عادی م پیش نمیومد و امیدوارم هیچوقت هم برای شما اتفاق نیوفته.

پس خواهش می کنم از همین الان قدم هاتون رو برای کنار گذاشتن هر چیزی که حواس تون رو به چیزی غیر از درس پرت میکنه، بردارید. من سال کنکور فیک می خوندم، سریال می دیدم، بی تی اسو دنبال می کردم، پای فضای مجازی می رفتم و ... xD و خب متاسفانه دیر همه شونو کنار گذاشتم. دغدغه های فکری من زیاد بود و اگه از اول ترک شون می کردم همه چی خیلی فرق می کرد. حدود دو سه ماه آخر دیگه همه شونو بوسیدم و گذاشتم کنار. باز خدا رو شکر اون موقع گوشی نداشتم!

نمیگم به تفریح نیاز ندارین. چرا قطعا دارین. یه تایمایی رو به عنوان جایزه برا خودتون بذارید. مثلا دو هفته یه بار، ماهی یه بار یا ... کاریو که بهتون انرژی میده و به خاطر درس ترکش کردین رو قرار بدین. مثلا من یادمه سال یازدهم برای جایزه، اجراهای مشاپی از بی تی اس رو که ندیده بودم، میذاشتم که به یه هدفی که رسیدم، برم یکی شون رو ببینم

مثلا بیان خیلی ذهن منو درگیر می کرد، سو از آذرماه کنارش گذاشتم. موبایل هاتون به ویژه، فیلم ها و سریال هاتون، سلبریتی ای که دنبالش می کنید، آهنگ هاتون و هر چیزی که بهش اعتیاد دارید رو کنار بذارید. باور کنین تا دل تون بخواد فرصت برای اینا وجود داره. نه قراره سریالا و سلبریتی ها از رسانه حذف بشن، نه بعد کنکور شما دیگه کامبکی ازشون وجود نداشته باشه

قبول دارم آدم باید از لحظه ش لذت ببره، ولی قبول ندارین برا بعضی اهداف، ارزشش رو داره که آدم از بعضی خوشی هاش بزنه؟

لذت تون رو توی درس تون پیدا کنین. به آینده روشنی که منتظرتونه فکر کنین. پایان این تونل رو نور آفتاب روشن کرده...*ایموجی جینگول پینگولی

5) چرا کنکور ؟

این سوال ذهن من رو هم خیلی درگیر می کرد. کنکور سیکل آزاردهنده و سختی داره. بازی های روانی، هر سال ساز جدید و ... ولی آیا با حرص خوردن ما چیزی حل میشه؟ شاید بشه گفت به صورت کلی درسته که بین همه آدمایی که میخوان دانشگاه برن، یه رقابتی برگزار شه که هر کسی رو متناسب با توانایی هاش انتخاب کنن. باتوجه به مناطق مختلف هم که سهمیه مناطق درنظر گرفته شده. ولی خب همچنان اشکالات فاحشش وجود داره.

ساحل یه حرف درستی می زد. می گفت حتی زمان بندی حل سوالات کنکور هم بی دلیل نیست (یکی از مهم ترین چیزایی که باید برای کنکور بلد باشین، زمان بندیه) شما از کسی که نتونه چنتا تستو تو زمان بندی درست بزنه، توقع دارین پزشک آینده کشور بشه؟ پس فردا تو بیمارستان که مثلا یهویی ۱۰ تا مجروح تصادفی با ۳ تا کشته بیارن، این پزشک چطور میخواد هم خودشو کنترل کنه، هم بدونه که هم زمان چطور باید به همه شون رسیدگی کنه؟!

ما دوازده سال با هر خوشی و سختی ای که بود، درس خوندیم. تا اینجاشو اومدیم و معتقدم که زحمات والدین مون قابل چشم پوشی نیست. پس انصاف نیست کاراشون رو بیهوده بذاریم و بریم. شبیه به زندانی شدن تو یه اتاق تاریک میمونه که تنها راه فرار هم، کندن زمینه. سخته ولی جواب میده. تنوع رشته ها هم زیاده پس بالاخره یه رشته ای که علاقه داشته باشین پیدا میشه. و مطمئن باشین اگه بهترین خودتون رو بذارین، تلاش هاتون گم نمیشه و یا همینجا، یا یه نقطه دیگه دست تون رو می گیره.

و اینم بدونید که بله، آدما بدون کنکور و تحصیلات هم موفق میشن، ولی یا خیلی جربزه کار دارن، یا بلاگر یا آرایشگر شدن. شغل های تخصصی مال آدمای تحصیل کرده ست.

پس با این سوالا وقت خودتونو تلف نکنین و حال رو دریابید

6) ترس از قبول نشدن

بچه ها به این مزخرفات اصلا فکر نکنین خواهش می کنم. فقط بار منفی دارن و شاید حتی از بازدهی شما هم کم کنن. اولا که کنکور اصلا تمام زندگی نیست. چقدر آدم که تو دانشگاه آزاد به موفقیت رسیدن.

ولی میدونین چیه؟ "از تو حرکت، از خدا برکت" وقتی یه جا بشینی تا بار به هر جهت پیش بره، خب طبیعتا نباید توقع موفقیت داشت. شما بهترین تون رو بذارین، بقیه ش رو بسپرین به خدا.

مثال بخوام بزنم، سهی کسی بود که تخمین رتبه ش بالای 500 نمی رفت! ولی خب یک ماه قبل کنکور، اتفاقاتی که نباید میوفتاد، افتاد. و باز هم با وجود تمام فشارها، سهی درسش رو خوند. رتبه ش اصلا بد نشد. ولی اون چیزی که همه توقع داشتن، نه، نشد. و همین حال شو داغون کرد. ولی وقتی نتایج اومد چی؟ بهش ثابت شد که مصلحت خدا براش حرف اولو میزنه. سهی معماری ای رو قبول شد که از بچگی دوستش داشت و براش کلاس می رفت. نه کامپیوتری که صرفا به خاطر اینکه ریاضی ش خوب بود و رو بورس هم بود، می خواست بره.

منم همینطور. منم برای یکی از شرایط مهندسی کامپیوتر شانس قبولی داشتم. برای معماری هم همینطور. ولی بعد اینکه انتخاب رشته م تموم شد، فقط دعا دعا می کردم که از کامپیوتر و معماری رد شه و رو صنایع وایسه. میخوام بگم حتی اگه شما 29تا انتخاب هم بالای رشته ای که قبول شدین، زده باشین، خدا همونی رو رقم میزنه که شما رو برای اون خلق کرده. پس به مصلحتش ایمان داشته باشید و تمام تون رو برای کنکور بذارید. نگران بقیه ش هم نباشید.

یه چیزیم این وسط بگم، قبل اینکه قبولیا بیاد، بابام می گفت "آلا، رو اولویت 30 امت وایمیسته" و مهندسی صنایع الزهرا دقیقا الویت 30 ام من بود =")

7) اخبار کنکور و سازمان سنجش

به من بگید، آیا اعتباری به حرفای سازمان سنجش که هر روز عوضش میکنن، هست؟

ساحلم همیشه می گفت که یکی از بچه هاش سال 99 که تازه کرونا شده بود و کنکور هی عقب میوفتاد، کلا از اخبار و فضای مجازی دور بود. بر فرض مثال که تاریخ دقیق کنکورو 10 مرداد داده بودن، یه روز خبر اومد که کنکور 1 ماه به تاخیر افتاده. همه یک هفته افسرده شدن و درس نخوندن و ... و دوباره هفته بعدش خبر اومد که اون خبر کنسله و کنکور همون 10 مرداده. و این دختر ما به درسش رسیده بود که هیچ، بعد کنکور متوجه همچین اتفاقی شد.

پس از اخبار کاملا دوری کنین. دبیرها و مشاوراتون خودشون میدونن چیکار کنن. شما فقط تمرکزتون روی درس باشه نه حواشی ش

(چقدر حالم داره بهم میخوره که هی میگم درس درس درس. ولی خب متاسفانه...مجبوریم)

8) فشار ها از قبل سال دوازدهم

این یکی از بعد دوازدهم باور من شد

وقتی میای دوازدهم، انگار یازده سال تحصیل گذشته برات توهم بوده

البته الان که دهم و یازدهم هم نهایی ش مهم شده...ولی اگه سطح نهایی هاشون قراره مثه امسال ما باشه، بازم همون عادی خوندن کافیه

من که بالا هم گفتم وضعیتم تو 10 و 11 چجوری بود، البته که کلا پرت بودن خوب نیست. درس تون رو تو روتین عادی زندگی تون بذارید. به خودتون برسید، تفریح تون بکنید، از الان لازم نیست به خودتون سخت بگیرید. بذارید fresh برید دوازدهم.

این چندین ساعت درس قبل دوازدهم رو من واقعا نمیفهمم. قرار نیست که 3 سال مونو برا کنکور نابود کنیم!

9) مشاور

بخش عظیمی از اینکه من قبل سه ماه آخر خوب درس نمی خوندم، نداشتن مشاوره. در واقع مشاور داشتم. ولی مشاوری که نه پیگیرم بود نه برنامه درست می داد. هر ماه یه برنامه در نهایت ایده آل برای 15 نفر بچه ریاضی می داد و می گفت خودتون شخصی سازی ش کنید یا بیارید من براتون بکنم. اولا که ایشون کلا دو روز در هفته مدرسه بودن، دوما که بشر، من اگه می تونستم خودم برنامه بریزم که نیازی به تو نداشتم!

مهم ترین عامل برای من تو سال کنکور، مشاور خوب بود. مشاور خوب برای من کسیه که با توجه به ویژگیای تو، مختص تو بهت برنامه بده، هر روز پیگیرت باشه و درکت کنه. کنکور مثل مسیر دوچرخه سواری ای میمونه که تو فقط وظیفه ت پدال زدنه. ولی اگه مسیر رو بلد نباشی، فایده ش چیه؟ راهنمایی باید باشه تا مسیر رو به تو نشون بده و تو به مقصد برسی. پس اگه همچین مشاوری ندارین، سریعا پیگیرش باشین!

استثنائاتی وجود داره که شخص خودش میتونه برای خودش برنامه بریزه و مشکلی هم نداره. ولی تعداد این افراد کمه و حتی به عقیده من همونام به مشاور نیاز دارن. چون مطمئنا حتی اگه درس خوندن شون خوب باشه، مشاور اون رو بهبود می بخشه.

مثلا سهی کسی بود که از دهم خودش برای خودش برنامه می ریخت و خیلی خوبم درس میخوند. ولی وقتی رفت پیش ساحل، اشکالاتی رو در خودش پیدا کرد که خواب شون رو هم نمی دید

10) پشت کنکور

اشتباه محض! برین بپرسین از کسایی که پشت کنکور موندن. عذاب مطلقه. فشارای خود سال کنکور رو که بچشین بعدش حتی حاضر نیستین خوابش رو ببینین. وای به اینکه بخواین واقعا یک سال دیگه هم بهش اضافه کنید! بعدشم، چه تضمینی هست که قبول بشید یا رتبه تون بهتر شه؟

پس اصلا به خودتون امید پشت کنکور رو ندید. از لحظه و فرصتی که در اختیارتونه استفاده کنید و درس تون رو بخونید. پشت کنکور امید واهیه. بعد کنکور بشینید به این چیزا فکر کنین. الان فقط تمرکزتون روی درس باشه

(توی پرانتز بگم که برای بعضیا که هدف مطلقا پزشکی یا مهندسی کامپیوتر یا حقوق و روانشناسیه، شهرستان رفتن، دانشگاه آزاد یا حتی پشت کنکور موندن ارزش داره. ولی از الان لازم نیست ذهن تون رو درگیرش کنید)

11) رتبه و انتخاب رشته

تقریبا من کسی رو ندیدم که افسردگی پس از زایمان رتبه نداشته باشه. معمولا رتبه یا خیلی بهتر یا خیلی بدتر از اون چه انتظار داشتین درمیاد. رتبه من طوری بود که اولش همه قطع امید بودیم از قبول شدنم (توهم) ولی خب...من قبول شدم خدا رو شکر. میدونم درگیر رتبه نشدن غیرممکنه. ولی خواهش میکنم یادتون باشه که عدد رتبه اصلا اهمیت نداره (اینو کسی داره میگه برا رتبه ش یک هفته افسردگی داشت =/ xD) مهم انتخاب رشته درسته که باعث بشه شما رشته علاقمندی ای که حتی شاید اصلا بهش فکر نمی کردید رو قبول بشید. به قول ساحل :

انتخاب رشته، یعنی انتخاب آینده !

و راستی...حتما یادتون باشه که برای انتخاب رشته پیش مشاور برید و از کسایی که تو رشته شما درس خوندن، مشورت بگیرین

اصلا هم از الان خودتون رو محدود به رشته تون نکنید که "من میخوام کامپیوتر بخونم، پس شیمی به چه دردم میخوره" چون برای انتخاب رشته نمیان به درصد هر درس تون نگاه کنن. میان براساس رتبه تون که جمع بندی کلی از تمام درصدهاتونه، شما رو قبول میکنن.

در ضمن، من می خواستم یا معماری برم، یا کامپیوتر، یا نهایتا روانشناسی. دور مهندسی صنایع رو خانوادگی خط کشیده بودیم. و الان همون مهندسی صنایع رو رفتم. و اینطور نیست که دوستش نداشته باشم و الان مجبور شده باشم. نه! نظرم بعد انتخاب رشته به صنایع کاملا عوض شد و اولویت سومم گذاشتمش. الانم خدا رو شکر راضیم. پس نتیجه می گیریم لزوما رو یه رشته فشار نیارین و همه فکر و ذهن تون رو درگیرش نکنید. چون شما خیلی از رشته ها رو نمیشناسید و چه بسا که حتی به اونا بیشتر علاقه داشته باشید

12) معجزه

این عنوان رو برا پروردگارمون گذاشتم. باور دارم که خیلی اوقات تو ژرفای تنهایی ها، حتی خودمون هم خودمون رو ترک می کنیم و نمیتونیم به خودمون کمک کنیم. و تنها موجودیتی که تحت هر شرایطی کنارمونه، پروردگارمونه.

تو این دوران به هیچ وجه فراموشش نکنین. باهاش از خواسته های عمق قلب تون حرف بزنین، بخواین که مصلحت تون رو به بهترین شکل رقم میزنه، از دغدغه های احساسی و فکری تون بگین، خجالت نکشین. چون خودش همه شو میدونه. ولی شنیدن از زبون بنده، یه حس و تاثیر دیگه ای داره

بهش توکل کنین و امیدوار باشین. مطمئن باشین هیچی جز خیر شما رو نمیخواد. اون چیزهایی رو میدونه که من و تو حتی خوابش رو نمی بینیم

معجزه ای که برای من از دست پروردگارم اتفاق افتاد، این بود که من تمام روزای ماه رمضان رو با وجود اینکه مامان بابام می گفتن از لحاظ شرعی اشکال نداره و نگیرم، روزه گرفتم و شبای قدر هم، دو شب رو بیدار موندم که اون یک شب هم به اصرار مامان بابام خوابیدم. و چی شد؟

دقیقا آخرین روز ماه رمضان، من اولین جلسه م رو پیش ساحلم رفتم :"

+ خب، فکر کنم همه چیزو گفتم. از حدود ساعت 10 شروع کردم و الان ساعت 1 نصف شبه (تازه ادیتش ساعت ۳ تموم شد!) شیرمو حلال تون نمیکنم اگه کنکوری هستید و نخونیدش xD هر کی خونده عدد 5 رو بفرسته. خانم اکبری خوابی؟! خانم غضنفری دوربین بزن.

خب اگه لازمه راجب لباسای دانشگاهم براتون بگم بفرمایید xD

++ راستی...ساحل من (مشاورم) مشاوره آنلاین برای شهرای غیرتهران هم دارن. تهران هم که هم حضوریه هم آنلاین. و واقعا آنلاین شون هیچ فرقی با حضوری شون نداره. همون قدر پیگیر و دقیقن. در طول هفته هم یه پشتیبان شخصی براتون میذارن که هر روز چک تون میکنه

خلاصه که...اگه کسی میخواد بیاد خصوصی تا شماره منشی شون رو بهش بدم =)

+++ ولی پارسال این موقع رو یادم میاد...اوج فشارهای ممکن، گریه، شکستگی درونی، درسای سنگین، استرس و ...

حالا الان خودم دارم از تجربه های کنکورم می نویسم. انگار آلای پارسال همینجاست. اشک هاشو می بینم، لرزش هاشو بغل می کنم، زیر گوشش زمزمه می کنم "پایانش خوشه..." براش دست تکون میدم، میرم و منتظر میمونم تا خودش به اینجا برسه.

ممنونم ازت آلا

~ از آلای گذشته، به آلای آینده ... 

* همیشه وقتی اینجوری می نویسم بغض می کنم

++++ واو حالا چقدر من وایب کول و خفن دارم! برو بابا! نگرانی الانم اینه ترم یک حذف نشم xDDD